شعر عاشقانه-به سوی من آیی
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۰۳ ب.ظ
شعر زیر،شعر عاشقانه ای هست در قالب مثنوی از خودم:
به سوی من آیی
امروز گر به کِبر،ز پیشت برانیم
فردا به شَرم، آیی و سویت بخوانیم
گمنام بودی ای شده مشهور،قبلِ من
غمبار بودی ای شده مسرور،قبلِ من
جز من کسی نبود که غمخواریت کند
در پیچ و تاب حادثه ها یاریت کند
جز من کسی نگاه تو را پاسبان نبود
باغی بُدی که پیش تو یک باغبان نبود
جز من کسی نگاه خریداریت نکرد
در بازی کِرشمه کسی زاریت نکرد
من بر نیاز جلوه تو چنگ میزدم
بر چشمهای خسته تو رنگ میزدم
من نوبهار باغ خزان دیده ات شدم
من چشمه زلال لب تشنه ات شدم
من سایبان شدم به سرت نزد آفتاب
من نردبان شدم که شدی همچو ماهتاب
من ناسزا شنیدم و قربانیت شدم
من از جهان بریدم و زندانیت شدم
امروز قدر من تو ندانی و بی گمان
فردا به سَر به سوی من آئی، دوان دوان