شعر عاشقانه-پایان باز
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۰۱ ب.ظ
ابیات زیر،شعری است عاشقانه در قالب مثنوی از خودم:
پایان باز
باز امروز هوای تو گرفتارم کرد
تو شدی نقطه و افکار تو پرگارم کرد
باز امروز دلم تنگ شد و آه کشید
باز امروز دل تنگ به سوی تو دوید
باز هر خاطره ات قطره ای از اشک کشید
باز هر قطره تمنا شد و دورم پیچید
باز سیمای تو و شوق غزلخوانی من
باز غوغای تو و لحظه شیدایی من
باز از شوق تو لبریز شدن،مست شدن
باز از بهر تو آشفته یکدست شدن
باز اما تو و بی مهری و بی دردی تو
باز اما تو و رفتار پر از سردی تو
باز اما تو که یکبار نگفتی که کجاست؟
این همان عاشق دلسوخته و خسته ماست
باز یک عاشق دلتنگ سراسر احساس
باز معشوقه دلسنگ بدون احساس
باز دستی که کسی دست به سویش نگشود
باز عشقی که کسی شعر برایش نسرود
باز یک قصه پر غصه بی سَر _انجام
باز پایان پُر از بازِ بدون اتمام
سلام.چند سالیه شعر میگم.امروز اتفاقی وبلاگتون رو دیدم.شعرهاتون قشنگه.یعنی خاصه.مخصوصا من این شعر(پایان باز) رو خیلی دوست دارم.مهارت میخواد توی قالب مثنوی اینقدر احساس عاشقانه داشت.اگه اشعاری داشته باشم و بخوام تکمیل کنم میتونم روی کمک شما حساب کنم؟هزینه اصلا برام مهم نیست.